پا و مچ پا
امیر رضا وثوقی؛ فرزاد فرخی؛ رهام برازجانی؛ زهرا شایان؛ سعید سلوکی موتاب؛ سید علی هاشمی
چکیده
Background: Diagnosis of associated midfoot fractures in Lisfranc injuries is important for proper treatment. We aimed to describe frequency of different types of Lisfranc injuries in surgically treated cases and to find the accuracy of non-weight bearing radiographs to determine associated midfoot fractures.Methods: In a retrospective study, preoperative non-weight bearing plain radiographs and CT studies of 118 surgically treated Lisfranc injuries were evaluated by 2 orthopedic surgeons. The sensitivity and specificity of fleck sign, fractures of metatarsal bases, cuneiforms, navicular, and cuboid ...
بیشتر
Background: Diagnosis of associated midfoot fractures in Lisfranc injuries is important for proper treatment. We aimed to describe frequency of different types of Lisfranc injuries in surgically treated cases and to find the accuracy of non-weight bearing radiographs to determine associated midfoot fractures.Methods: In a retrospective study, preoperative non-weight bearing plain radiographs and CT studies of 118 surgically treated Lisfranc injuries were evaluated by 2 orthopedic surgeons. The sensitivity and specificity of fleck sign, fractures of metatarsal bases, cuneiforms, navicular, and cuboid were calculated. Results: Among 118 patients with the mean age of 35.0±15.7 years, most were male (77.1%). The most common type was Myerson type B (44.1 %) followed by D2 (40.7%). Fractures of the second metatarsal base (87 patients, 73.7%), the fleck signs (85 patients, 72.0 %), and fractures of the third metatarsal base (65 patients, 55.0 %) were the three most frequent injuries. Oppositely, fractures of the fifth metatarsal base (5 patients, 4.3%), middle cuneiform (14 patients, 12.0%), and navicular (15 patients, 12.7%) were the three least common associated midfoot fractures. Plain radiographs could not show high sensitivity to distinguish associated midfoot fractures in Lisfranc injuries with the highest for the second metatarsal base fractures (78.2%). The maximum specificity was for fractures of the first metatarsal base (100%). Conclusions: Non-weight bearing radiographs of the foot cannot detect all associated midfoot fractures particularly fleck sign. Therefore, preoperative CT scan is highly recommended.
پا و مچ پا
سید هادی سید حسینیان؛ فرشید باقری؛ رضا پور علی؛ احسان واحدی؛ علی بیرجندی نژاد؛ محمد حسین ابراهیم زاده
چکیده
پیشزمینه: جراحی آرترودز (Arthrodesis) مچ پا یکی از جراحیهای اصلی برای درمان آرتروز پیشرفته مفصل مچ پا است. تکنیکهای مختلفی برای درمان آرترودز مچ پا وجود دارد و هر تکنیک دارای مزایا و معایب منحصر به فرد خود است. هدف از این مطالعه، بررسی نتایج درمانی آرترودز مچ پا با استفاده از دو تکنیک بود که از میان تکنیکهای مختلف انتخاب شد.مواد و روشها: ...
بیشتر
پیشزمینه: جراحی آرترودز (Arthrodesis) مچ پا یکی از جراحیهای اصلی برای درمان آرتروز پیشرفته مفصل مچ پا است. تکنیکهای مختلفی برای درمان آرترودز مچ پا وجود دارد و هر تکنیک دارای مزایا و معایب منحصر به فرد خود است. هدف از این مطالعه، بررسی نتایج درمانی آرترودز مچ پا با استفاده از دو تکنیک بود که از میان تکنیکهای مختلف انتخاب شد.مواد و روشها: سوابق پزشکی بیمارانی که از دی ماه 1393 تا دی ماه 1398 به دلیل آرترودز مچ پا در بیمارستان بستری شده و توسط یک جراح تحت درمان قرار گرفته بودند، بررسی شد. بیماران پس از میانگین دورة پیگیری 19 ماهه برای ارزیابی مجدد به بیمارستان فراخوانده شدند. نتایج عملکردی با استفاده از سیستم امتیازدهی مورد تأیید AOFAS (American Orthopedic Foot and Ankle Society Score) برای مچ پا، پرسشنامه پای منچستر آکسفورد MOXFQ (Manchester-Oxford Foot Questionnaire) و مقیاس دیداری درد VAS (visual analog scale)، ارزیابی شد. دادههای جمعآوری شده در فهرست از پیش طراحی شده، ثبت شد و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج: در مجموع 32 بیمار، 18 مرد و 14 زن با میانگین سنی 7/46 سال وارد مطالعه شدند. 6/67 درصد این بیماران، سابقة شکستگی مچ پا داشتند. 24 بیمار یعنی 75 درصد از بیماران با روش قدامی و باقی بیماران (25 درصد) با روش جانبی تحت جراحی قرار گرفته بودند. رایجترین ابزار برای درمان آرترودز استفاده همزمان از پلیت و پیچ در 18 بیمار (56%) بود. جوشخوردگی در 28 بیمار (5/87%) در 1/11 هفته پس از جراحی رخ داد. در ارزیابی این بیماران پس از جراحی، امتیازدهی AOFAS به طور معنیداری افزایش یافت و امتیازات MOXFQ و VAS بهطور معنیداری کاهش یافت (p<0.001 برای هرکدام). سن بالا و میخ داخل استخوانی با زمان طولانی جوشخوردگی همبستگی داشت (p<0.05). روشهای جراحی (اعم از قدامی یا جانبی) هیچ ارتباطی با امتیازات AOFAS، MOXFQ و VAS نداشتند. عدم جوش خوردن در 4 بیمار (5/12%) و عفونت عمیق در 3 بیمار (3/9%) پس از آرترودز مچ پا گزارش شد.نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که این نوع جراحی میتواند درد و عملکرد بیماران را با عوارض نسبتاً پایین پس از عمل، بهبود بخشد.
پا و مچ پا
شهاب ایلیکا؛ علیرضا باغیاری؛ افشین احمدزاده حشمتی
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف مقایسة «تزریق کورتون» و «تزریق کورتون با کاربرد پای کراستینگ (pie - crusting)» برای درمان التهاب فاشیای پلانتار (plantar fasciitis) بیماران مبتلا به درد پاشنه انجام شده است.روش اجرا: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفیسازی شده است. جامعة پژوهش شامل بیماران با درد پاشنه پا است که در طول سالهای 1398 تا 1399 ...
بیشتر
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف مقایسة «تزریق کورتون» و «تزریق کورتون با کاربرد پای کراستینگ (pie - crusting)» برای درمان التهاب فاشیای پلانتار (plantar fasciitis) بیماران مبتلا به درد پاشنه انجام شده است.روش اجرا: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفیسازی شده است. جامعة پژوهش شامل بیماران با درد پاشنه پا است که در طول سالهای 1398 تا 1399 به بیمارستان باهنر شهر کرمان مراجعه کردهاند. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه «تزریق کورتون» و «تزریق کورتون به همراه روش خراش دادن فاشیا» قرار گرفتند. در هفتههای سوم، ششم، دوازدهم و بیست و چهارم بیماران ویزیت شدند. در هر نوبت، شدت درد و نمرة درد پاشنة پا، بر اساس مقیاس نمرهبندی انجمن ارتوپدی پا و مچ پای آمریکا AOFAS (American orthopaedic foot & ankle society) تعیین شد. دادههای این مطالعه با نسخه 24نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.یافتهها: در این مطالعه 89 بیمار شامل 46 بیمار زن و مرد در گروه تزریق کورتیکواستروئید و 43 بیمار زن و مرد در گروه تزریق کورتیکواستروئید با کاربرد پای کراستینگ قرار گرفتند. بیماران هر دو گروه از نظر متغیرهای سن، جنسیت و شاخص تودة بدنی مشابه بودند. دو گروه مداخله از نظر مقیاس آنالوگ دیداری درد، فقط در هفته 24 اختلاف آماری معناداری نشان دادند. در مقایسة AOFAS، در ویزیتهای مختلف اختلاف آماری معناداری بین دو گروه گزارش شد. نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق استفاده از درمان تلفیقی تزریق کورتون و جراحی غیرتهاجمی پای کراستینگ را تأیید و به عنوان یک تکنیک بهروز و کاربردی و بدون عوارض معرفی میکنند.
پا و مچ پا
محمد نوری؛ کاووس وزیری؛ مرتضی جاننثاری لادانی
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه، بررسی نتایج به دست آمده از درمان جراحی بیماران هالوکس ریجیدوس درجه 3 (3rd grade hallux rigidus) به شیوة استئوتومی ویل (Weil osteotomy) است.مواد و روشها: این مطالعه به صورت شبهتجربی از نوع مداخلة تکگروهی به صورت قبل و بعد از مداخله انجام شد. جامعة مورد پژوهش بیماران مبتلا به هالوکس رجیدوس درجه 3 را در بر میگرفت. ابزار گردآوری ...
بیشتر
مقدمه: هدف از این مطالعه، بررسی نتایج به دست آمده از درمان جراحی بیماران هالوکس ریجیدوس درجه 3 (3rd grade hallux rigidus) به شیوة استئوتومی ویل (Weil osteotomy) است.مواد و روشها: این مطالعه به صورت شبهتجربی از نوع مداخلة تکگروهی به صورت قبل و بعد از مداخله انجام شد. جامعة مورد پژوهش بیماران مبتلا به هالوکس رجیدوس درجه 3 را در بر میگرفت. ابزار گردآوری در این مطالعه شامل چک لیست بر اساس معاینات بالینی بود که میزان حرکت مفصلی در دو سمت پلانتار و دورسال را ارزیابی میکرد، همچنین برای میزان اندازهگیری درد بیماران از پرسشنامه میزان درد VAS (Visual Analoge Scale) استفاده شد. میزان دامنه حرکتی و میزان درد مفاصل MPT (MetaTarsoPhalangeal) بیماران قبل از عمل و 1، 3 و 6 ماه بعد از عمل بررسی و ثبت شد. تمامی این اطلاعات وارد نرم افزار SPSS نسخة 26 شد.یافتهها: در این مطالعه 8 بیمار (9/22 درصد) مرد و 27 بیمار (1/77 درصد) زن، که میانگین سنی ± انحراف معیار آنها 17/12 ± 1/77 سال بود، مورد بررسی قرار گرفتند. میزان درد در بیماران در پیگیریهای یک ماه و سه ماه بعد از مداخله به میزان معناداری کاهش پیدا کرد (P=0.00) و همچنین میزان حرکت پاسیو مفصل در پلانتار و دورسال فلکسیون نیز به طور معناداری یک ماه و سه ماه بعد از مداخله به میزان معناداری افزایش یافت (p=0.00). مدت زمان راهاندازی بیمار بعد از عمل، در 17 بیمار (6/48 درصد) تا دو هفته، در 10 بیمار (6/28 درصد) بین دو تا چهار هفته و در 8 بیمار (9/22 درصد) بیشتر از یک ماه طول کشیده بود. میانگین فضای مفصلی بیماران بعد از عمل در گرافی ساده 46/0 ± 6/3 میلیمتر بود.نتیجهگیری: در این مطالعه، نتایج جراحی استئوتومی weil در بیماران هالوکس رجیدوس در پیگیریهای یک ماه وسه ماه بعد از عمل کاهش معناداری در میزان درد بیماران نشان داد. همچنین در این بیماران افزایش معناداری در میزان ROM (Range of Motion) مفاصل، کاهش مدت زمان راهاندازی بیماران و همچنین بهبود در میانگین فضای مفصلی بیماران مشاهده شد.
پا و مچ پا
سام حاجیعلیلو سامی؛ محمد حسن نو زعیم؛ نیما نادری؛ امیرمحمد عارفپور
چکیده
پیشزمینه: تومورهای بدخیم بافت نرم پا، زیرمجموعهای منحصر به فرد از کل تومورهای بافت نرم هستند که از نظر نوع، محل، سن، پیشآگهی و درمان با بقیة سیستم اسکلتی عضلانی تفاوت دارند.هدف: هدف اصلی توصیف شیوع، دموگرافی و توزیع آناتومیکی تومورهای بدخیم بافت نرم پا و متعاقباً تحلیل اهمیت جراحی، شیمیدرمانی و رادیوتراپی برای کنترل ...
بیشتر
پیشزمینه: تومورهای بدخیم بافت نرم پا، زیرمجموعهای منحصر به فرد از کل تومورهای بافت نرم هستند که از نظر نوع، محل، سن، پیشآگهی و درمان با بقیة سیستم اسکلتی عضلانی تفاوت دارند.هدف: هدف اصلی توصیف شیوع، دموگرافی و توزیع آناتومیکی تومورهای بدخیم بافت نرم پا و متعاقباً تحلیل اهمیت جراحی، شیمیدرمانی و رادیوتراپی برای کنترل موضعی و میزان بقا در بیماران مبتلا به آن بود.مواد و روشها: تومورهای بدخیم بافت نرم پا که توسط نویسنده طی یک دورة شش ساله (سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶) جراحی شده بودند، به صورت گذشتهنگر از نظر علائم، روشهای درمانی و پیامدها مطالعه شدند. پیگیری به مدت ۵ سال از نظر معیار بقا انجام گرفت.یافتهها: تنها ۳ نفر از این بیماران تحت عمل جراحی اولیه آمپوتاسیون (قطع عضو) قرارگرفتند. برخی دیگر تحت عمل جراحی حفظ اندام قرار گرفتند. در گزارش ِموارد (case series) بررسی ما، نوع جراحی تأثیر معنیداری بر بقای کلی نداشت.نتیجهگیری: نتایج این مطالعه از اکسیزیون (برداشتن) گسترده و جراحی حفظ اندام در صورت امکان، پشتیبانی میکند که مشابه نتایج گزارشهای قبلی است. این مطالعه منحصراً بر روی تظاهرات، درمان و پیامد تومورهای بدخیم بافت نرم پا متمرکز بود. ما امیدوار بودیم که با تمرکز ویژه، بر تومورهای بدخیم بافت نرم پا، تظاهرات، درمان و نتایج این حالت بالینی نادر را بهتر توصیف کنیم.
اطفال
مارینا مکرو؛ کانر اسمیت؛ تیلور جکسون؛ چان هی جو؛ جان برچ
چکیده
پیش زمینه و هدف: بیماران اطفال مبتلا به بیماری بلانت[1] غالباً تغییر شکلهای تطبیقی ثانویه را در دیستال استخوان ران همان سمت نشان میدهند. این مطالعه، طول قسمتها و زاویه لاترال دیستال استخوان ران طرف درگیر و سالم را در کودکان با بیماری بلانت نوزادی و نوجوانی یکطرفه ارزیابی میکند.مواد و روشها: در این مطالعه ۲۳ بیمار مبتلا به ...
بیشتر
پیش زمینه و هدف: بیماران اطفال مبتلا به بیماری بلانت[1] غالباً تغییر شکلهای تطبیقی ثانویه را در دیستال استخوان ران همان سمت نشان میدهند. این مطالعه، طول قسمتها و زاویه لاترال دیستال استخوان ران طرف درگیر و سالم را در کودکان با بیماری بلانت نوزادی و نوجوانی یکطرفه ارزیابی میکند.مواد و روشها: در این مطالعه ۲۳ بیمار مبتلا به بلانت نوزادی و ۲۴ بیمار بلانت نوجوانی بررسی شدند. مشخصات رادیوگرافی و آماری (شامل طول استخوانهای فمور و تیبیا و mLDFA) در عکس ایستاده رخ قبل از عمل در سمت نرمال و درگیر محاسبه شدند.یافتهها: 23 بیمار بلانت نوزادی و 24 بیمار با بیماری بلانت نوجوانی بودند. سن بیماران نوجوان بهطور قابلملاحظهای بیشتر بود (2.0 ± 14.0 در مقابل 2.2± 7.0؛ 01/0>p). نژاد سیاه در هر دو گروه بیشتر بود (65-75%). گروه نوجوانان غالباً پسر بودند (21/24;88%)، در حالی که درگروه نوزادی بیشتر دختر بودند (13/23 ;57% ,p <0.01). نابرابری طول اندام در بیماران نوجوان بهطور معنیداری بیشتر از گروه نوزادی بود (1.9 ±1.8 در مقابل 0.8± 0.6سانتیمتر؛ 0.01 p <) . کوتاهی استخوان ران در همان طرف (1.2 ± 1.2سانتیمتر) کوتاه شدن تیبیا را در گروه نوجوان برجستهتر کرده بود (). اختلاف طول استخوان تیبیا در بیماران بلانت نوزادی نسبت به بلانت نوجوانی بیشتر بود (0.7 ± 0.8 سانتیمتر؛ p=0.54)، همراه با رشد نسبی استخوان ران در همان طرف (0.7± 0.2 سانتیمتر 01/0>p). نسبت استخوان تیبیا به فمور بین گروهها تفاوت معنیداری داشت ( 0.81 در بلانت نوجوانی در مقابل 0.78در بلانت نوزادی; p <0.01). گروه نوزادی بهطور متوسط زاویههای مکانیکی لاترال دیستال ران (mLDFA)[1] نرمال (2± 87 درجه) داشتند، در حالیکه اکثر بیماران نوجوان، انحراف واروس در دیستال ران آنها بیشتر شده بود (4 ± 95 درجه؛ 01/0>p).نتیجهگیری: بیماران مبتلا به بلانت نوزادی و نوجوانی یکطرفه، تغییرات انطباقی کاملاً متفاوتی را در دیستال استخوان ران همان سمت نشان میدهند. تغییرات همزمان در استخوان ران همان سمت، باعث افزایش انحراف زاویهای و اختلاف طول پا در بیماران بلانت نوجوانی میشود که در گروه بلانت نوزادی دیده نمیشود.
پا و مچ پا
محمدتقی پیوندی؛ فرشید باقری؛ علی بیرجندی نژاد؛ سارا عامل فرزاد؛ لیدا جراحی؛ میلاد اسماعیل زاده؛ امین رازی؛ رضا حبیب زاده شجاعی
چکیده
مقدمه: تأثیر استفاده از هورمون پاراتیروئید در درمان عوارض شکستگی، در مطالعات محدودی ارزیابی شده است. پس، هدف از این مطالعه، ارزیابی تأثیر هورمون پاراتیروئید بر جوشخوردگی شکستگیهای دیافیز استخوان تیبیا/فیبولا مبتلا به تأخیر در جوشخوردن یا جوشنخوردن بوده است.مواد و روشها: این ارزیابی، مطالعهای بیمارستانی بود که روی بیماران ...
بیشتر
مقدمه: تأثیر استفاده از هورمون پاراتیروئید در درمان عوارض شکستگی، در مطالعات محدودی ارزیابی شده است. پس، هدف از این مطالعه، ارزیابی تأثیر هورمون پاراتیروئید بر جوشخوردگی شکستگیهای دیافیز استخوان تیبیا/فیبولا مبتلا به تأخیر در جوشخوردن یا جوشنخوردن بوده است.مواد و روشها: این ارزیابی، مطالعهای بیمارستانی بود که روی بیماران مبتلا به شکستگی با تأخیر یا عدمجوشخوردگی استخوان تیبیا یا فیبولا انجام شده است. در بیمارستان شهید کامیاب، بیماران با معیارهای ورود به مطالعه پس از پر کردن رضایت آگاهانه وارد مطالعه شدند. آزمایشهایCBC ،ESR ،Ca ،P ،Mg ،ALK-P ،Cr ،BUN انجام شد و پس از آن برای گروه موردمطالعه ویتامین D و کلسیم خوراکی همراه با هورمون پاراتیروئید برای 3 ماه تجویز شد. در گروه کنترل فقط از ویتامین D و کلسیم خوراکی استفاده شد. بیمارانی که دارای فاکتورهای خطر خاص مانند استفاده از دیگوکسین یا نارسایی کلیه بودند از مطالعه خارج شدند و بیماران با دو معیار کلینیکی و رادیوگرافیک بهصورت ماهانه موردارزیابی قرار گرفتند.یافتهها: میانگین و انحراف سن در گروه مورد 16.9±37.7 سال و در گروه شاهد 13.8±39.1 سال بوده است (P=0.73). از نظر جنسیت در دو گروه، 24 نفر مذکر و 6 نفر مؤنث بودهاند (P=1.0). تفاوت معنادار آماری در نوع شکستگی، شکل شکستگی و نوع فیکساسیون در گرافیهای نهایی بین دو گروه مشاهده نشد.نتیجهگیری: در ارزیابی اخیر مشاهده شد که در 3 ماه تجویز هورمون پاراتیروئید، هیچ تأثیر مثبتی از این هورمون در بهبود شکستگی حتی از نظر کلینیکی و رادیوگرافی وجود ندارد.
پا و مچ پا
سید علیرضا امین جواهری؛ سید حسین شفیعی؛ محمد علی قاسمی؛ علیرضا محرمی؛ میر منصور موذن جمشیدی؛ سید محمد جواد مرتضوی
چکیده
پیش زمینیه: ریسک شکستگی گردن فمور در بیمارانی که تحت دیالیز قرار میگیرند افزایش پیدا میکند. هدف این مطالعه توضیح تجربیات ما درباره درمان این شکستگیها در این بیماران میباشد.مواد و روشها: در یک مطالعه گذشتهنگر، 16 مورد شکستگی با جابجایی گردن فمور در 12 بیمار همودیالیزی بین سالهای 1389 الی 1394 بررسی شدند. تمام بیماران تحت تعویض ...
بیشتر
پیش زمینیه: ریسک شکستگی گردن فمور در بیمارانی که تحت دیالیز قرار میگیرند افزایش پیدا میکند. هدف این مطالعه توضیح تجربیات ما درباره درمان این شکستگیها در این بیماران میباشد.مواد و روشها: در یک مطالعه گذشتهنگر، 16 مورد شکستگی با جابجایی گردن فمور در 12 بیمار همودیالیزی بین سالهای 1389 الی 1394 بررسی شدند. تمام بیماران تحت تعویض مفصل هیپ با اپروچ قدامی قرار گرفتند (3 مورد غیر سیمانی و 9 مورد سیمانی). هیچ درنی بعد از جراحی استفاده نشد و کلیه بیماران یک ماه، 3 ماه، 6 ماه، یک سال و سپس سالانه تحت پیگیری قرار گرفتند.یافتهها: کلیه بیماران از نتایج تعویض مفصل هیپ رضایت داشتند. در زمان آخرین پیگیری متوسط 22 ماه تمامی هیپ ها در 12 بیمار همودیالیزی خوب بودند همراه با میانگین امتیاز هریس هیپ 90 (82-100). از بیمارانی که پروتز غیر سیمانی دریافت کرده بودند، یک بیمار شل شدگی قسمت فمورال پروتز سمت راست را یک سال بعد از جراحی داشت و سپس سمت چپ را، که تحت جراحی ریویژن با پروتز سیمانی قرار گرفتند. عوارضی همچون، یک مورد شکستگی تروکانتر بزرگ، یک مو.رد شکستگی دیستال فمور حین جراحی، یک مورد هماتوم بعد از جراحی و یک مورد عفونت محل جراحی وجود داشت.نتیجهگیری: در این بررسی گذشتهنگر درصد نسبی بالای عوارض تعویض مفصل ران را در بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی که دچار شکستگی گردن ران شدهاند را نشان میدهد. استفاده از پروتز سیمانی ارجح است و برای جلوگیری از شکستگی در چنین استخوان پوک دقت ویژهای را میطلبد.